دانلود آهنگ , SMS , عکس توپ , نرم افزار , فیلم داغ , موبایل 2013 , دانلود عکس و اس ام اس

آهنگ های جدید و نایاب و موزیک ویدئو های جدید در نایس اس ام اس دانلود فیلم های داغ

دانلود آهنگ , SMS , عکس توپ , نرم افزار , فیلم داغ , موبایل 2013 , دانلود عکس و اس ام اس

آهنگ های جدید و نایاب و موزیک ویدئو های جدید در نایس اس ام اس دانلود فیلم های داغ

داستان آموزنده “چنگیز خان مغول و شاهین”

داستان آموزنده “چنگیز خان مغول و شاهین” 

www.Nice-Sms.iR 

 

 

 

یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند.

همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را

روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود،

چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.

اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند.

چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف

روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.

بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید.

گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد،

تا اینکه ? معجزه! ? رگه ی آبی دید که از روی سنگی جلویش جاری بود.

خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را

که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید،

اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند،

شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.
 

●.●●..●● بقیه ی در ادامه ی مطلب ●.●●..●●

نظر یادتون نره دوستان گلم 

 

چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پرش کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت.
چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.
این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت.
جریان آب خشک شده بود. چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود.
خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت.

دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:

یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست. 

و بر بال دیگرش نوشتند: 

هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است. 

 


برچسب ها : behtarin dastane ha dastanahaye 90 dastane amozande dastane farvardin mah 90 dastane jadid dastane jaleb dastane kotah dastane kotahe jadid dastane pand amooz dastanhaye besiar ziba jadidtarin dastanahaye 90 radsms.com آخرین داستان های 90 بهترین داستان های جدید بهترین داستان های خرداد ماه بهترین سایت داستان بهترین و جدیدترین داستان ها جدیدترین داستان های 90 جدیدترین داستان های خرداد ماه 90 خرداد 90 خرداد ماه 90 داستان 90 داستان آموزنده "چنگیز خان مغول و شاهین" داستان بسیار زیبا داستان بیل گیتس داستان خرداد ماه 90 داستان های 90 داستان های آموزنده جدید داستان های آموزنده خرداد ماه 90 داستان های بسیار زیبا داستان های خرداد ماه 90 داستان های زیبای خرداد ماه 90 داستان های زیبای خواندنی داستان های پند آموز خرداد ماه 90 داستان های کوتاه جدید داستان های کوتاه خرداد ماه 90 داستان کوتاه "کلاس درس ابوریحان" داستان کوتاه اول خرداد ماه 90 داستان کوتاه جالب داستان کوتاه جدید داستان کوتاه خرداد ماه 90 داستان کوتاه خواندنی داستانک آموزنده داستانک آموزنده خرداد ماه 90 داستانک جالب داستانک جدید داستانک خرداد ماه 90 داستانک خیلی جدید داستانک زیبا داستنک خرداد ماه 90 راد اس ام اس سایت تخصصی داستان کوتاه سایت داستان سری جدید داستان های آموزنده مجموعه داستان های بسیار زیبا مجموعه کامل داستان های خرداد ماه90 وبلاگ داستان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد